شاگردان سید مرتضی

the students of avini

۲۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

عباس رحیمی
امام حسنی ام

امام حسنی ام

عکس برای پروفایل تلگرام

دانلود عکس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس رحیمی
عباس رحیمی
یا مولانا یا حسن

یا مولانا یا حسن

همدم یار شدن دیده تر می خواهد

پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد

عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست

قدم اول این راه جگر می خواهد

بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت

بشنود هرکه ز معشوق خبر می خواهد

هرکه عاشق شده خاکستر او بر باد است

عاشق از خویش کجا رد و اثر می خواهد

هنر آن نیست نسوزی به میان اتش

پرزدن در وسط شعله هنر می خواهد

در ره عشق طلا کردن هر خاک سیاه

فقط از گوشه چشم تو نظر می خواهد

ظرف آلوده ما در خور سهبای تونیست

این ترک خورده سبو رنگ دگر می خواهد

زدن سکه سلطانی عالم تنها

یک سحر از سر کوی تو گذر می خواهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس رحیمی
عباس رحیمی
چرا به خانه نمی آیی؟

چرا به خانه نمی آیی؟

فدای نرگس مستت باد، هزار زنبق صحرایی
هزار سر همه سودایی، هزار دل همه دریایی
میان کوچه بیداران، هنوز در گذر توفان
به یاد چشم تو می سوزد، چراغ این شب یلدایی
کنار من بنشین امشب، که تا سپیده سخن گویم
تو از طلوع اهورایی، من از غروب تماشایی
هزار شب همه شب بی تو، زبان زمزمه ام این بود
بخواب تا بدمد بختت، بخواب ای سر سودایی
چه مانده است زما یاران! دلی شکسته تر از باران
دلی شکسته که خوکرده است، به درد و داغ و شکیبایی
تو نیستی و دلت اینجاست، کنار آینه و قرآن
برادران همه برگشتند، چرا به خانه نمی آیی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس رحیمی
عباس رحیمی
سخنان امام خمینی در رابطه با سینما

سخنان امام خمینی در رابطه با سینما

برای چه سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد، با مراتب تجدد مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است.
 سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس رحیمی
عباس رحیمی
سینما و شهید آوینی

سینما و شهید آوینی

اگر ما واقعیت خارج را هرگز آنچنان که واقعیت سینمایی جلوه‌گر می‌شود مشاهده نمی‌کنیم، سوال اینجا است که پس چرا زبان مونتاژ پذیرفته‌ایم و آن را به راحتی ادراک می‌کنیم... جواب این است که اگر چه ما، در، ظاهر، اطراف خویش را آن‌چنان که در سینما معمول است نمی‌بینیم، اما در باطن، کیفیت دیدن ما به همان نحو است که در فیلم جلوه‌گر می‌شود. ما اطراف خویش را با بصیرتی می‌نگریم که از شناخت خویش نسبت به جهان یافته‌ایم. نحوه‌ی عمل قوه‌ی باصره این نیست که مثلا به هر چیز خیره‌تر می‌شود آن را بزرگتر ببیند، آن همه که تمام محوطه‌ی دیدنش را پر کند؛ کیفیت دیدن ما همان است که هنگام خیره شدن به یک شیئ از دیگر اشیا انصراف پیدا می‌کنیم و در اطراف خویش فقط به چیزهایی خیره می‌شویم که نظر ما را جلب می کنند. «تصویر درشت» از یک شیئ در سینما در واقع بیانگر همین جذب و انصراف است؛ جذب چشم و ذهن به آن شیئ و انصراف چشم یا ذهن از دیگر اشیا. ما در اطراف خویش برای هر یک از اجزای واقعیت، ارزشی متناسب با آن در ذهن خویش قایل هستیم و نگاه ما نسبت به اشیا یکسان نیست؛ در سینما همین تفاوت‌ها است که بیان می‌شود. یعنی در حقیقت، ما واقعیت اطراف خویش را نیز به صورتی تقطیع شده می‌بینیم و آن‌چه در درون ما این اجزای منقطع را به یکدیگر پیوند می‌دهد، شناخت ما و بصیرتی است که آن شناخت به ما عطا کرده است. جذب و انصراف ما نسبت به اجزای واقعیت اطراف، با میزان علاقه‌ی ما نسبت به آن‌ها رابطه‌ای مستقیم دارد و ریشه ی این علایق را نیز باید در معرفتمان نسبت به جهان جستجو کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس رحیمی
عباس رحیمی
هنر انقلابی باید زیبایی‌ها را تبیین کند

هنر انقلابی باید زیبایی‌ها را تبیین کند

پنجاه، شصت سال کسانی بر ما حکومت کردند که آورنده‌ی آن‌ها، نه اینکه ما نبودیم- چون در ایران حکومت مردم به این صورت اصلًا سابقه نداشت- بلکه دلاوریِ خودشان هم نبود. ای‌کاش اگر دیکتاتور بودند، اقلَّا مثل نادرشاه با زور بازوی خودشان، یا مثل آغامحمدخان با حیله‌گری خودشان بر سر کار آمده بودند؛ اما این‌طور نبود. دیگران آمدند و آن‌ها را بر این ملت مسلّط کردند و تمام منابع مادّی و معنوی این ملت را به غارت بردند. با رنجها و محنتهای بسیاری، حرکت عظیمی در مقابل این پدیده‌ی شوم اتّفاق افتاد و توانست با فدا کردن جانها و با عریان کردن سینه‌ها در مقابل دشنه‌ی دشمن غدّار، به جایی برسد. این زیبا نیست؟ هنر چگونه می‌تواند از کنار این‌ها بی‌تفاوت بگذرد؟ این توقّعِ انقلاب است. هنر انقلابی‌ که ما از اوّل انقلاب همین‌طور گفتیم و آن را درخواست کردیم، این است. آیا این توقّعِ زیادی است؟ موسیقی و فیلم و تئاتر و نقاشی و سایر رشته‌های هنریِ شما باید به این مقوله بپردازد؛ این‌ها چیزهای لازمی است. توقّعِ انقلاب از هنر و هنرمند، یک توقّعِ زورگویانه و زیاده‌خواهانه نیست؛ بل مبتنی بر همان مبانی زیباشناختی هنر است. هنر آن است که زیباییها را درک کند. این زیباییها لزوماً گل و بلبل نیست؛ گاهی اوقات، انداختن یک نفر در آتش و تحمّل آن، زیباتر از هر گل و بلبلی است. هنرمند باید این را ببیند، درک کند و آن را با زبان هنر تبیین نماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس رحیمی
عباس رحیمی
سینمای غرب  را درهم شکنید

سینمای غرب را درهم شکنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس رحیمی
عباس رحیمی
همه‎ی شهر به بیچارگی‎ام خندیدند

همه‎ی شهر به بیچارگی‎ام خندیدند

تو اگر که نظرت با من مسکین باشد

 حیف باشد که دلم پیش تو غمگین باشد

 

همهی شهر به بیچارگیام خندیدند

 پس چه خوب است سَرم پیش تو پایین باشد

 

میزنی گاه تلنگر بخورم زود، ولی

وای اگر که زدنت از سر نفرین باشد

 

وای اگر زود ببخشی و بگویی برو

 وای اگر جلوهی ستّاری تو این باشد

 

بند ابلیس شدم هی به گناه افتادم

 نکند بندگیِ من به تو، توهین باشد

 

نکند با من مغرور شدی سرسنگین

 نکند بندهی تو بنده تحسین باشد

 

تو اگر رحم کنی بندهی تو میمیرد

 بغلم کن فقط آغوش تو تسکین باشد

 

من که بد بوده و بد کردهام امّا والله

 بدتر این است که آدم به تو بدبین باشد

 

یا ببخشید مرا یا جلوی چشم حسین

 نگذارید که پروندهام سنگین باشد

 

دم افطار فقط تربت او میچسبد

هر چه هم دور و برم سفرهی رنگین باشد

 

گریهکنهای حسینیهی محشر هستیم

 گریههایِ سحر ما همه تمرین باشد

 

بسپارید مرا دست اباعبدالله

نوکری پیش حسین است که شیرین باشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس رحیمی
عباس رحیمی
این جمعه هم گذشت

این جمعه هم گذشت

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصه‌های سردابیم

بی‌ تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

آمدی بغض کوچه‌ها وا شد، اشکها قطره قطره دریا شد
با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس رحیمی
عباس رحیمی
حجاب

حجاب


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عباس رحیمی