تو اگر که نظرت با من مسکین باشد
حیف باشد که دلم پیش تو غمگین باشد
همهی شهر به بیچارگیام خندیدند
پس چه خوب است سَرم پیش تو پایین باشد
میزنی گاه تلنگر بخورم زود، ولی
وای اگر که زدنت از سر نفرین باشد
وای اگر زود ببخشی و بگویی برو
وای اگر جلوهی ستّاری تو این باشد
بند ابلیس شدم هی به گناه افتادم
نکند بندگیِ من به تو، توهین باشد
نکند با من مغرور شدی سرسنگین
نکند بندهی تو بنده تحسین باشد
تو اگر رحم کنی بندهی تو میمیرد
بغلم کن فقط آغوش تو تسکین باشد
من که بد بوده و بد کردهام امّا والله
بدتر این است که آدم به تو بدبین باشد
یا ببخشید مرا یا جلوی چشم حسین
نگذارید که پروندهام سنگین باشد
دم افطار فقط تربت او میچسبد
هر چه هم دور و برم سفرهی رنگین باشد
گریهکنهای حسینیهی محشر هستیم
گریههایِ سحر ما همه تمرین باشد
بسپارید مرا دست اباعبدالله
نوکری پیش حسین است که شیرین باشد
زلزلهی بم که آمد، خانههای مردم همه تخریب شد مردان، زنان و کودکان زیادی زیر آوار باقی مانده بودند. شدت آسیبها و لطمات به حدی بود که مردم مستأصل مانده بودند. ۲۶ هزار کشته و ۳۰ هزار زخمی عدد کمی نبود. چشم همهی مردم داغدار به مسئولین بود بلکه کاری کنند. هنوز چند ساعت از حادثه نگذشته بود که رهبر انقلاب در پیامی، از همهی مسئولین خواستند که با همهی توان به کمک مردم بشتابند. اما ایشان به همین پیام اکتفا نکردند. دو سه روز از زلزله نگذشته بود که شخصا وارد بم شدند تا از نزدیک در جریان کمکهای امدادی قرار بگیرند. اما این اولین و آخرین بازدید ایشان از بم نبود. ۱۸ روز بعد از آن، مجددا رهبر انقلاب وارد بم شدند. این بار با لباس مبدل به میان مردم رفتند و از نزدیک با آنها حرف زدند و مشکلاتشان را شنیدند. مردم که «آقا» را دیدند، آرام شدند.
آسیبهای اجتماعی مانند آسیبهای طبیعیاند؛ مانند زلزله که میتواند بنای خانهها را تخریب کند، این آسیبها بنیان خانواده و اجتماع را برهم میریزد. اگر به موقع و بههنگام شناخته شود و یا پیشگیری شود، احتمال کاهش خسارتها افزایش خواهد یافت. اما اگر نسبت به آن غفلت شود؛ خدای نکرده ممکن است بنای جامعه را متزلزل کند. «درست است که ما در کشور در درجهی اول مسئله اقتصاد را داریم و خود مشکلات اقتصادی هم [به عنوان] یکی از آن عوامل ریشهای این مفاسد، مورد توجه ما است، لکن مسئلهی مفاسد اجتماعی با شرحی که در جلسهی قبل داده شد، یکی از بیماریهایی است که هر روزی که بر آن بگذرد و علاج نشود، عمق بیشتری پیدا میکند و علاجش دشوارتر خواهد شد. لذا مسئله فوقالعاده مهم است.۹۵/۲/۱۱»
شاید از نگاه جامعهشناسانه، وجود آسیبهای اجتماعی در هر اجتماع بشری امری طبیعی باشد، اما در شأن کشوری که آرمان «ساخت تمدن نوین اسلامی» دارد، به هر میزان، ولو اندک هم شایسته نیست. بنابراین گرچه در خصوص مقابله با آسیبهای اجتماعی کارهایی شده است اما یقینا کافی نیست. برای حل آن، باید کار شبانهروزی کرد. «توقعات بیشتر از اینها است... اهمیت کار را، بزرگی مسئولیت را، خطرات ناشی از آن را آدم توجه بکند، آن وقت میفهمد که چه قدر باید در این زمینه تلاش کرد و شب و روز نشناخت.۹۵/۲/۱۱» ممکن است حتی در کوتاهمدت، نتایج این تلاش شبانهروزی مشخص نشود اما نفس تلاش مسئولین، برای مردم مایهی آرامش و مرهم است. «یک اشکالی که در کارهای بلند مدت هست و آن اینکه غالباً مجریان علاقهای به کارهایی که تأثیراتش بلند مدت است ندارند؛ طبیعت انسان است... چون مردم این آسیبها را در زندگی لمس میکنند... وقتی میبینید یک دولتی است که دنبال علاج این آسیبها است، نفس این تلاش مردم را خرسند میکند، راضی میکند، امیدوار میکند.۹۵/۲/۱۱»
حال چگونه یک مسئول یا یک عنصر مؤمن و انقلابی میتواند این کار بلندمدت را شبانهروزی و با تمام وجود پی بگیرد و خسته نشود؟ وقتی که حس کند خود او، جزئی از آن خانواده است و مشکل مردم، مشکل اوست. «ما مردم را باید عائلهی خودمان بدانیم. ما مسئولین کشوریم دیگر... این ملت، این کشور، این مرزها، این فضای زندگی، عائله ما است. به مسئلهی آسیبهای اجتماعی در سطح کشور جوری نگاه کنیم که اگر این آسیب در داخل خانوادهی خود ما بود، آنجور نگاه میکردیم. اگر بنده یک بچهی معتاد داشته باشم چه حالی دارم؟ اگر کسی در خانه یک دختر فراری از خانه داشته باشد چه حالی دارد؟ تصورش را بکنید، اگر این دختر از خانهی دیگری هم فرار کرد، ما باید همان احساس را به خودمان تلقین کنیم ولو طبیعتاً نداشته باشیم... ما باید به این قضیه در سطح جامعه حساس باشیم و به فکر علاج باشیم... ما در واقع اهتماممان به وضعیت مردم مثل اهتماممان به داخل خانوادهی خودمان باشد.۹۵/۲/۱۱»
اما در مقابله با آسیبهای اجتماعی نباید به کارهای معمولی و جاری دستگاهها اکتفا شود و هر از گاهی برای رفع تکلیف گزارشی داده شود. تاکید رهبر انقلاب اسلامی در جلسات مختلف بر کار جهادی مستمر ویژه است: «انتظارم از مجموعهی حاضر کارهای فوق العاده است؛ یک کارهایی هست که کارهای طبیعی دستگاه شما است و باید انجام بدهید، لابد هم انجام میدهید، بعد از این هم-این جلسه و امثال این جلسه باشد یا نباشد-انجام میدهید؛ این چیزی نیست که ما را قانع کند؛... یک کار فوق عادت انجام بگیرد، یک تلاش مضاعف انجام بگیرد.۹۵/۲/۱۱» همچنین در این موضوع مهم نیز مانند اقتصاد مقاومتی که همه باید وسط میدان بیایند «همهی دستگاهها باید نقش آفرینی کنند؛ هم دستگاههای دولتی-منظورم قوهی مجریه است-هم دستگاههای غیر قوهی مجریه مثل مجلس، مثل قوهی قضائیه، مثل نهادهای انقلابی. همه باید نقش آفرینی کنند، باید نقش خودشان را، سهم خودشان را مشخصاً پیدا کنند، بفهمند چه هست، و آن سهم را به بهترین وجهی، با شتاب متناسب انجام بدهند.۹۵/۲/۱۱» نقش دستگاههای تبلیغاتی نیز در این کار اهمیت زیادی دارد اما بعضاً تاکنون نقشآفرینی مؤثری نداشتهاند «عدم توجیه فرض کنید سازمان تبلیغات یا دفتر تبلیغات نسبت به این قضیه موجب میشود که در این زمینه کار نکنند. خب ما این همه امکانات داریم... باید دنبال کنند.... مجموعهی صداوسیما باید مطلع بشوند از آنچه که واقعیت کار است تا بتوانند برنامهریزی کنند، صداوسیما خیلی میتواند نقش ایفا کند.۹۵/۲/۱۱»
در مقابل این عملیات جهادی و مقاومسازی اجتماعی، نباید از عوامل مزاحم و ضد عملیات هم غفلت شود؛ مثلاً «وقتی که ما در جشنواره فجرمان فیلمهایی نشان داده میشود که اصلاً سوق میدهد مردم را به سمت این مفاسد اجتماعی، در واقع فرهنگسازی ضد این جهت را داریم انجام میدهیم؛ باید مراقبت بشود، باید به اینها توجه بشود.۹۵/۲/۱۱» و در آخر آنچه که هم برای مسئولان، و هم برای مردم -بهویژه جوانان مؤمن و انقلابی- وظیفه ایجاد میکند، به میدان آوردن ظرفیتها و نیروهای مردمی است؛ «نیروهای مردمی خیلی میتوانند کمک کنند و کمک هم میکنند، منتها برنامه میخواهد که چهجوری از نیروهای مردمی استفاده کنیم. جذب دلهای مردم و جذب کمکهای مردم-چه کمکهای مالیشان چه کمکهای فکری و بازوییشان-خیلی هنر میخواهد و این برنامهریزی لازم دارد. ۹۵/۲/۱۱»
در این کار پر اهمیتی که برای آن نباید شب و روز شناخت، نیز دست معجزهگر مردم که عنایت الهی را بهدنبال دارد، راهگشا خواهد بود؛ این را تجربهی انقلاب اسلامی ثابت کرده است؛ مهم این است که نیروی حزباللهی این عرصه را نیز سنگری برای انقلابیگری و جهاد خود بداند، که «جهاد فقط شمشیر گرفتن و جنگ کردن در میدان قتال نیست؛ جهاد شامل جهاد فکری، جهاد عملی، جهاد تبیینی و تبلیغی، و جهاد مالی است. ۹۵/۲/۲۹»
حضرت آیتالله خامنهای در هشتم شهریور سال 75 و دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت سازندگی، با تأکید بر لزوم توجه کامل به عدالت اجتماعی و رسیدگی به همه قشرها، مشارکت مردم در همه زمینهها را از جمله اصول انقلاب اسلامی برشمردند و گفتند: تمتع قشرهای مختلف مردم از امکانات مشارکت در امور باید متعادل باشد و بگونهای عمل نشود که برخی افراد زرنگ حتی با استفاده از قوانین بتوانند در سایه مسأله مشارکت در امور، ثروتهای بادآورده جمع کنند. لازمه وجود ثروتهای کلان و بادآورده برخیها، استمرار فقر و محرومیت برخی قشرهاست و تا وقتی این وضع ادامه یابد فقر ریشه کن نمیشود.مقام معظم رهبری با اشاره به این که برای جلوگیری از سوء استفاده غیر منطقی منجر به ثروتهای کلان در صورت لزوم برخی قوانین و مقررات نیز باید تغییر کنند، افزودند: باید تلاش کرد امر مشارکت مردم در مسایل منجر به فاصله بیشتر قشرهای مختلف نشود.